ستاره هالی
چرخ سفالگری از اولین ابزارهای ترکیبی ساخت بشر است. یک بار نمونه¬ای که گمان کنم خیلی شبیه چرخ¬های اولیه است را در میناب دیده¬ام. صفحه¬ای گرد که روی یک گوی سفالی می¬چرخید. نه میزی در کار بود و نه پایه¬ای. گوی روی زمین بود و سفالگر یک چوب را در سوراخی که روی صفحه بود فرو کرد و چرخاند. همین. این وسیله¬ی ساده امکان ساخت حجم¬های استوانه¬ای را ایجاد می¬کرد. برای ساخت حجم¬های بزرگتر از فتیله استفاده می¬کردند. گل را مثل طناب لوله می¬کردند و روی هم می¬گذاشتند. کوزه، خمره، خم و حجم¬های بزرگ و کوچک سفالی ساخته می¬شد و در کوره¬هایی که با هیزم، یا با فضولات حیوانات اهلی گرم می¬شد پخته می¬شد.
ساخت این ظروف، مثل باقی سفالینه¬ها، در ایران، چین، ژاپن و همه¬ی بقیه سرچشمه¬های تمدن فراگیر بود. و مثل همه¬ی دیگر سفالینه¬ها ابتدا برای مصرف و بعد تر و با پیچیده تر شدن نقش¬ها و تکنیک پخت، برای تزئین به کار برده می¬شد.
خیره شده بودیم به آسمان بی ماه. کهکشان راه شیری در مسیری مورب دو سر افق را به هم متصل کرده بود. آمده بودیم که در کویر بعد از هفتاد سال عبور دنباله دار هالی را از بالای سر زمین تماشا کنیم. با شکوه بود. مثل سنگی در جریان رودی آرام نظم آسمان را به هم ریخته بود. همه¬ی نورها را کور کرده بودیم که چشممان متمرکز روی آسمان بماند. کورمال دنبال کیفم گشتم. درش را باز کردم و کاغذ و قلمی بیرون آوردم. اسکچی از روی دنباله دار زدم. تداعی یک حجم. فکر کردم تناسب اندازه و باقی چیزها را بعدا اصلاح می¬کنم. چیزی که از حالا معلوم است اسمش است. هالی.